03
مارس

توانمندسازي در سالمندان

توانمند سازي سالمندان

پيش بينيها بر آن است كه در سال 2050 جمعيت سالمندان دنيا به بيش از 21 درصد يعني حدود يك نفر از هر 4 نفر افزايش مي يابد .

تخمينها حاكي از آن است كه تا پنج سال آينده جمعيت بيش از 65 ساله دنيا از جمعيت كمتر از 5 سال ، پيشي خواهد گرفت و 80 درصد از اين جمعيت سالمند ، در كشورهاي در حال توسعه مستقر خواهند بود . بر پايه سرشماري جمعيت جمهوري اسلامي ايران در سال 1375 ،نزديك به 6/6 % كل جمعيت 65 ميليون نفري كشور را سالمندان 60 ساله و بالاتر تشكيل مي دهند و پيش بيني مي شود تا سال 1400 به ده ميليون نفر برسد .

دوران سالمندي دست كم يك سوم تا يك چهارم از دوران زندگاني ما را به خود اختصاص مي دهد .اين دوران بايد به عنوان تجربه اي مثبت در زندگاني تك تك ما وجود داشته باشد . زندگي طولاني تر همراه با سلامت ، مشاركت و امنيت و نيز همراه با افزايش كيفيت زندگي در اين دوران بايد مد نظرمان باشد .

علاوه بر كميت زندگي و طول عمر، به كيفيت و لذت از سال هاي پاياني عمر كه بدون شك در استمرار فعاليت هاي اجتماعي و داشتن نقشي سازنده در خانواده و اجتماع رقم مي خورد نيز بايد بها داده شود، سازمان جهاني بهداشت نيز رويكرد رسيدن به اين مقوله را با عبارت”سالمندي فعال” مورد نظر قرار داده است . فعال سازي دوران سالمندي خود نيازمند توانمند سازي سالمندان مي باشد .

 

تعريف توانمندسازي

فرهنگ انگليسي آكسفورد كلمه empower را اين چنين تعريف كرده است : اعطاي قدرت يا اختيار به كسي تا بتواند چيزي را انجام دهد و يا ايجاد اين احساس در فرد تا او بتواند كارهاي بيشتري را انجام دهد.

در حوزه فرهنگي توانمند سازي بر نگرشها، ارزش هاي حاكم بر مردم در مشاركت و تصميم گيري در امور جامعه وسرنوشت خود دلالت دارد. در اين حوزه، توانمندسازي بايد اعتماد به نفس در افراد ايجاد كرده و منجر به عزت به نفس افراد جامعه شود .

توانمندي آفر يندي است هدفمند و چند بعدي كه به افراد، گروه ها و اجتماع ها در شناخت و دستيابي به منابع و فرصت ها كمك مي كند تا با كنترل نسبي به شرايط مطلوب رسيده و كيفيت زندگي خود را ارتقاء بخشند .

در كلام آخر، توانمندسازي افراد به معني تشويق افراد براي مشاركت بيشتر در تصميمگيريهايي است كه بر فعاليت آنها مؤثر است؛ يعني فضايي براي افراد فراهم شود تا بتوانند ايدههاي خوبي را بيافرينند و آنها را به عمل تبديل كنند.

توانمندسازي به فرد اين قدرت را مي دهد كه زندگي مستقل و با كيفيتي را تجربه كند .

نظر به اهميت فرآيند توانمندسازي، سازمان ها، نهادها و دستگاه هاي مختلف اجرايي از ديدگاه خود به آن پرداخته و آنرا در راستاي سياست ها و وظايف اجرايي خود باز تعريف نموده اند .

در بحث توانمندسازي بايستي بر اين نكته تاكيد داشت كه احساس خوب بودن، يكي از عيني ترين و قابل ارزيابي ترين پارامترهاي توانمندي و توانمندشدن است و در اين رهگذار، مديريت فعال و خودكنترلي اجتماعي، اساسي ترين عنصر احساس خوب بودن از نظر جسمي و روحي به شمار مي رود .

 

ابعاد توانمندسازي

فرايند توانمندسازي را مي توان در پنج بعد به شرح زير مورد ارزيابي قرار داد:

1-اثربخشي خود احساس

احساس شايستگي، اعتقاد فرد به توانائيهايش جهت انجام با مهارت فعاليتهاي مرتبط با خودش است و افراد احساس ميكنند كه مي توانند وظايفشان را با مهارت بالا انجام دهند ..

2- خودساماني احساس

هنگامي است كه افراد بهجاي اينكه با اجبار در كاري درگير شده يا دست از آن كار بكشند، به طور داوطلبانه در وظايف خويش درگير شوند و بدين ترتيب احساس خودساماني ميكنند. آنان خود را افرادي خودآغازگر مي بينند كه قادرند به ميل خود، اقدامات ابتكاري انجام داده، تصميمات مستقل گرفته و افكار جديد را به آزمون بگذارند.

افراد توانمند در مورد كارهايشان احساس مالكيت ميكنند؛ زيرا آنان ميتوانند تعيين كنند كه كارها چگونه بايد انجام شوند و با چه سرعتي پايان يابند. داشتن حق انتخاب، جزء اصلي خودساماني به شمار ميرود .

در تفاوت خود اثربخشي و خودساماني بايد گفت كه خودساماني به درستي حق انتخاب منسوب است؛ در حاليكه خوداثربخشي به احساس قابليت اشاره دارد .

3- پذيرفتن شخصي نتيجه

افراد توانمند احساس كنترل شخصي بر نتايج دارند. آنان بر اين باورند كه مي توانند با تحت تأثير قرار دادن محيطي كه در آن كار ميكنند، يا نتايجي كه توليد ميشود، تغيير ايجاد كنند .

پذيرفتن شخصي نتيجه، عبارت است از “اعتقادات فرد در يك مقطع مشخص از زمان در مورد توانايي اش براي ايجاد تغيير در جهت مطلوب” .

داشتن احساس پذيرفتن شخصي نتيجه، كاملاً به احساس خودكنترلي مربوط است و براي اينكه افراد احساس

توانمندسازي كنند، آنان نه تنها بايد احساس كنند كه آنچه انجام ميدهند اثري بهدنبال دارد، بلكه بايد احساس كنند كه مي توانند آن اثر را به وجود آورند .

4- معنيدار بودن

احساس معنيدار بودن يك نگرش ارزشي است كه از متجانس بودن آرمانها و ارزشهاي افراد و آنچه كه در حال

انجام دادن آن هستند، حاصل ميشود .

افراد توانمند، احساس معنيدار بودن ميكنند و معنيدار بودن به معني ارتباط اهداف و وظايف كاري با ايده ها و استانداردهاي فرد است .

افراد به هنگام اشتغال به كاري كه احساس ميكند مع نيدار است، نسبت به زمانيكه اين احساس پائين است، بيشتر به آن متعهد و با آن درگير شده و نيروي زيادتري براي آن كار متمركز ميكنند .

5- اعتماد 5

سرانجام افراد توانمند داراي حسي به نام اعتماد هستند و مطمئن هستند كه با آنان منصفانه و يكسان رفتار خواهد شد،اين افراد، اين اطمينان را حفظ ميكنند كه حتي در مقام زيردست نيز نتيجه نهايي كارهايشان منصفانه خواهد بود. اعتماد همچنين بهطور ضمني دلالت بر اين دارد كه افراد اگرچه خود را در يك موقعيت آسيبپذيري قرار ميدهند ولي ايمان دارند كه در نهايت هيچ آسيبي در نتيجه آن اعتماد به آنان نخواهد رسيد

و اما در مقوله توانمندسازي سالمندان، از آن جهت كه دوران سالمندي معمولا با دوران بازنشستگي از كار و تا حدودي انزواي اجتماعي مقارن بوده و سالمندان به مانند ساليان و دهه هاي گذشته در فعاليت هاي اجتماعي مشاركت فعال و تاثيرگذار نداشته و بدين سبب در خلوت خويش به گوشه عزلت خزيده اند، از نظر رواني و به تبع آن از نظر جسمي در معرض آسيب قرار مي گيرند، روندي كه با ادامه آن نه تنها سالمندان را با مشكلات متعددي دست به گريبان مي نمايد

بلكه جامعه را از توان، تخصص، دانش و تجارب آنان محروم ساخته و بخش بزرگي از توانمندي هاي اجتماعي به هدر مي رود .

يكي از سه سياست هاي كلان سازمان بهداشت جهاني در سالمندي، مشاركت سالمندان مي باشد . دو سياست ديگر امنيت و سلامت است.

با توجه به سياست سازمان بهداشت جهاني در خصوص مشاركت سالمندان، الحاق اجتماعي يكي از مهم ترين راه حلهاي توانمندسازي و ارتقاي كيفيت زندگي سالمندان است. عوامل مختلفي ميتواند بر الحاق اجتماعي سالمندان تأثير بگذارد كه از آن جمله مي توان به عوامل بهداشتي، اجتماعي، آموزش ي و فرهنگي اشاره نمود.

ذكر اين نكته نيز حائز اهميت است كه الحاق اجتماعي سالمندان از الحاق خانوادگي سالمندان شروع ميشود يعني ابتدا بايد الحاق در خانواده اتفاق بيفتد يعني خانواده براي حضور سالمندان آماده باشد. براي الحاق اجتماعي سالمندان اقدامات زير بايد مد نظر قرار گرفته گيرد :

  • احترام به سالمند
  • مناسب سازي خدمات ارائه شده در سازمانها به نحوي كه سالمندان هم بتوانند از آن استفاده كنند .
  • ايجاد تصوير عمومي مناسب و خوب از سالمندان در افكار عمومي
  • افزايش تعاملات بين نسلي و تعاملات خانوادگي
  • آموزش عمومي
  • افزايش مشاركت اجتماعي سالمندان
  • ارايه خدمات رفاه اجتماعي به سالمندان

پس نه تنها بايستي با به كارگيري شيوه هاي مدرن و كارآمد، راه را براي حضور فعال سالمندان در اجتماع باز كرد بلكه بايستي حضور فعال اين قشر را در اجتماع غنيمت شمرد .

معيارهاي تعيين كننده توانمندي

  • سلامت جسمي
  • سلامت رواني
  • مشاركت اجتماعي
  • رفاه اجتماعي
  • سطح دانش، مهارت
  • دسترسي
  • سبك زندگي سالم
  • امنيت

مولفه هاي سبك زندگي سالم در سالمندي

سبك زندگي سالم يكي از معيارهاي تعيين كننده توانمندسازي نيز مي باشد . لذا به منظور توانمندسازي سالمندان توجه به سبك زندگي سالم از مهمترين اقدامات در اين خصوص مي تواند باشد . از جمله مولفه هاي سبك زندگي سالم در سالمندي ميتوان به موارد زير اشاره نمود :

1 روابط اجتماعي وبين فردي

2 مديريت تنش

3 پيشگيري

4 فعاليت جسمي، تفريح، ورزش، سرگرمي و تفريحات سالم

5 تغذيه سالم