
نظریههای تکاملی پیری
پیری یک چرخه از زندگی و فرایند طبیعی است که ناخودآگاه و بالاجبار تمامی افراد با آن روبرو شده و وارد این دوره از زندگی میشوند. در طول زندگی هر فرد و به طور عمومیتر، تمامی افراد بایستی نیازها و وظایف تکاملی و ویژهای که مختص به هر دوره است را در مراحل و ادوار مختلف به انجام برسانند. کلارك و اندرسون وظایف تکاملی را به عنوان فرایند تغییر داخلی نامگذاری کردهاند.
آنها وظایف تکاملی را عنوان برونگرایی این فرآیند داخلی دانستند. نظریه آنها نشان میدهد از آنجایی که پیری دارای میدهد از آنجایی که پیری دارای نتایج مثبت و منفی هست افراد از طریق مکانیسمهایی زیر به تطابق و تعادل ادامه میدهند: تشخیص پیری و توصیف محدودیتها، توصیف مجدد فضای زندگی اجتماعی و جسمی، جانشینی مجدد منابع جایگزین جهت برآورده نمودن نیازها، بررسی مجدد معیارهای ارزیابی خود و تغییر مجدد اهداف و ارزشهای زندگی.
سالمندی، فرآیندی تدریجی است که با تغییرات فیزیولوژیکی نیز همراه است
اریک اریکسون عقیده دارد که نظم ظهور مراحل زندگی اگرچه لحظه شروع و پایان آن برحسب افراد متغیر است اما برای همه یکسان است. وی چنین دریافته است که دوره انتهای زندگی زمانی است که افراد در آن شکستها و موفقیتهای خود را ارزیابی میکنند و دنبال مفهومی برای زندگی خود میباشند. او بر بهرهگیری از کمالات بجای ناامیدی تأکید داشت و معتقد است که اگر سالمندان بتوانند مفهومی برای زندگی خود بیابند و بپذیرند که دوران آنها سپری شده است، میتوانند با احساس کمال به پشت سر و زندگی خود نگاه کنند.
سالمندانی که زندگی خود را سراسر بطالت دانسته که هیچ مفهومی برایشان نداشته ممکن است امید خود را از دست بدهند و سفر حیات خود را بااحساس پوچی پایان دهند و برعکس سالمندانی که زندگی آنها دارای مفهوم و ارزش بوده سعی میکنند، امید خود را نسبت به زندگی و خود تا لحظه مرگ داشته باشند و زندگی پرباری را برای خودشان متصور میشوند.
0 دیدگاه