08
اکتبر

مصاحبه روزنامه اطلاعات با دکتر حسین قاسم زاده

سالم پیر شویم
مستقل باقی بمانیم
بازنشستگی و سالمندی دوره طلایی زندگی
* دکتر حسین قاسم‌زاده، متخصص سالمندان: در هر سنی که باشیم، مادامی که وابستگی به دیگران نداشته باشیم، در دوران پسا جوانی هستیم که در تقسیم‌ بندی‌های سازمان بهداشت جهانی از آن به عنوان “سالمند جوان” یاد می‌شود
***
دکتر حسین قاسم‌زاده، متخصص سالمندان، معتقد است عصر طلایی زندگی، دوران بازنشستگی و سالمندی خوب است، به شرط آن که برای سالم پیرشدن برنامه مشخصی داشته باشیم. به اعتقاد وی معمولا در این دوره از درگیری‌ها و مشغله‌های کاری و همچنین اضطراب‌های کنشی و واکنشی زندگی دور می‌شوند و فرصت بیشتری برای بهره بردن از لحظه‌های زندگی به دست می‌آورند.
اما سالمندی دقیقا به چه دوره‌ای اطلاق می‌شود و چگونه می‌توان درست و سالم پیر شد؟
گفتگوی ما را با این صاحب نظر در مسایل دوران بازنشستگی و سالمندی بخوانید:
*آقای دکتر، اگر بخواهید تعریف جامع و کاملی از سالمندی ارائه دهید تا بر اساس آن مباحثمان را پیش ببریم، چه خواهید گفت؟
اگر بخواهیم یک تعریف کاربردی و قابل استفاده ارائه دهیم تا برای خوانندگان و همین‌طور هموطنانی که نیازمند اطلاعات تخصصی نیستند، قابل استفاده باشد، می توان گفت فرآیند پیرشدن به نوعی روند طبیعی تغییراتِ تدریجی و پیوسته بدن محسوب می‌شود و در این مسیر بمرور زمان ظرفیت‌های کارکردی بدن آهنگ کند شدن و کاهشی را طی می کند. باید بدانید که این فرایند از همان اوایل میان‌سالی آغاز می‌شود. برخی سن 25 و بعضی 30 را شروع این دگرگونی‌ها و نقطه ورود به دوره بعدی زندگی در نظر می‌گیرند. بر این اساس، بدن در گذر زمان، دچار فرسودگی و آسیب‌های مکرر می‌شود. هرگاه تجمع این آسیب ها بیشتر از توان جبرانی بازسازی و ترمیم بدن فرد باشد، بیماری‌های گوناگونی ایجاد می‌کند که به ناچار فرد باید با عوارض آزار دهنده و محدودیت های ناشی از آن روزگار بگذراند.
با افزایش سن: زمینه ایجاد آرتروز، درگیری‌های قلبی و عروقی ، سکته قلبی و مغزی همراه با عواقب ناگوار شناختی مانند آلزایمر، از دست دادن توده عضلانی و استخوانی که نهایتا شخص را زمین گیر و ازکارافتاده خواهد کرد نیز افزایش می یابد. همچنین دیابت، التهاب مفاصل، آب مروارید و بدخیمی ها هم در کمین اوست. معمولا سالمندان حداقل از دو یا چند بیماری‌ بالا رنج می‌برند. همه این موارد در سنین پیری، عملکرد کبدی و کلیوی کاهش می‌یابد و حتی برخی معتقدند پیری در چهار قسمت بدن بیشتر خود را نشان می‌دهد؛ کبد، کلیه، متابولیک و ایمنی. از آنجایی که ما در دوران گذار به سالمندی، با احتمال بیشترافت عملکردی بدن را خواهیم داشت، بنابراین توانایی مقابله با استرس را از دست می‌دهیم؛ در اینجا منظور من، استرس‌های بیمارگونه است، یعنی اگر در میان‌سالی فردی دچار بیماری اسهال و استفراغ شود، خیلی کوتاه تر دوره رنجوری را طی می‌کند و درمان می‌شود، اما در دو طیف کودکان و سالمندان، درمان ممکن است به این راحتی‌ها نباشد. سالخوردگان خیلی زود با کوچکترین عارضه‌ای به هم می‌ریزند و حتی ممکن است بر اثر ابتلا به یک ناخوشی ساده کارشان به مراقبت های ویژه برسد و یا با خطر مرگ مواجه شوند.
*با توجه به این تعریف، لطفا بفرمایید چه اقداماتی می‌توان انجام داد تا دیرتر و سالم‌تر پیر شد و در واقع پیری را به تعویق انداخت؟
به عنوان فردی که سال‌ها در خط مقدم ارائه خدمات به بازنشستگان و سالمندان خدمت کرده‌ام و به همکاران تیم توانبخشی و دانشجویان مهمان مرکز الهام هم این موضوعات را هر روز در محیط کار تمرین میکنیم، باید بگویم داشتن یک سبک زندگی معتدل، راهکاراصلی ماجراست.
برای سالم زیستن و سالم ماندن در هر دوره‌ای از حیات، داشتن فعالیت بدنی روزانه از ضروریات است: از بدن استفاده نکنیم آن را از دست خواهیم داد و البته نباید در این زمینه زیاده روی کرد. هر کسی به فراخور شرایط خود می‌تواند فعالیت بدنی داشته باشد و به صورت کلی توصیه می‌شود در هفته حدوداً ۱۳۰ تا ۱۵۰ دقیقه فعالیت متوسط هوازی بصورت پیاده روی منظم در سطح صاف و آب(استخر) برای سالمندان بسیارکمک کننده است. حتا آنان که توان حرکت کردن را ندارند، باید نرمش‌ها و حرکات ورزشی متناسب با خود را روی تخت انجام دهند.هرگز دلیلی برای بیحرکتی نداشته باشیم، مگر به توصیه پزشک!
توصیه دیگرم آن است که تغذیه سالم‌تری داشته باشیم، منظورم این نیست که سالمند از بسیاری مواد غذایی دوست داشتنی و مورد علاقه اش محروم شود، مثلا با کاهش مصرف مواد قندی و نشاسته ای، افزایش مصرف مایعات در کنار سبزی، میوه و غذاهای دریایی
باید در برنامه روزانه افراد قرار گیرد. بدنِ ما واقعا نیازمند مصرف دست کم هشت تا ده لیوان آب در روز است، مگر در موارد خاص که با نظر پزشک این میزان محدود می‌شود. از آنجایی که در کنار کاهش فراگیر اشتها به آب، نوشیدن زیاد آب افراد را ممکن است دلزده ‌کند، می‌توان مایعات مورد نیاز را در قالب ماست، شیر، آب میوه، ژله، چای کم‌رنگ و به اشکال مختلف تامین کرد.
با افزایش روند پیری، پوست هم دچار خشکی و به مرور خارش می‌شود، بنابراین توصیه می‌کنیم به هیچ عنوان از صابون‌های عطری و لیف برای شستشوی صورت استفاده نکنید تا این خشکی تشدید نشود، همچنین حداقل روزی یک بار پوست صورت را چرب کنید و زمانی را برای ماساژ صورت در نظر بگیرید. وقتی پوستتان را شستشو می‌دهید، حتماً از مرطوب کننده‌ها استفاده کنید تا چهر‌ه‌تان شاداب‌تر بماند، همه این اقدامات می‌تواند پیری صورت را که ویترینی از سالخوردگی است به تاخیر اندازد. آفتاب به اندازه کافی برای بدن لازم است تا ویتامین دی مورد نیازمان را تامین کند، با این حال استفاده از کرم‌های ضد آفتاب هم ضروریست، چون بهره‌مندی بیش از اندازه از آفتاب موجب بروز مشکلاتی می‌شود که انتهای آن سرطان پوستی است. نکته بعدی این است که قطعاً استعمال دخانیات و مصرف نوشیدنی‌های الکلی اثرات مخربی روی جسم و توانایی‌های شناختی خواهد گذاشت. توجه به خواب کافی هم اهمیت وافر دارد. مطالعات نشان می‌دهد محرومیت از خواب، روی پوست و چهره تاثیر مستقیم می‌گذارد، موجب سیاهی دور چشم و افتادگی پلک و قرمزی چشم می‌شود و تغییرات زیادی در چهره فرد به وجود می‌آورد و این بخش ظاهری ماجراست. خواب نامناسب در اختلالات شناختی و حافظه موثر است و حتی می‌تواند زمینه‌ساز ابتلا به آلزایمر شود. مهم است که از دهه‌های دوم و سوم زندگی به این موضوع بیشتر اهمیت دهیم.
از نظر جسمی همیشه باید مراقب کمبود ویتامین D، کمبود ویتامین B12، کمبود اسید فولیک، کمبود آهن و کارکرد تیروئید بود. برخی کمبود‌ها کار دستمان می‌دهد و ما را به خصوص در سنین بالاتر دچار عارضه می‌کند و باز هم تاکید می‌کنم که که باید از دهه‌های پایین‌تر به دوره سالمندی سالم بیندیشیم.
از نظر شخصیتی هم مهم است که نگاه وسواس‌گونه به هستی را از دهه‌ها قبل کنار بگذاریم و از حساسیت‌های زیاد، خرده گیری‌ها، عیب‌گیری‌ها و نکته سنجی‌های غیرضرور در زندگی خود و دیگران فاصله بگیریم. افراد بسیاری را دیده‌ام که از سنین 60 سال به بعد دچار دمانس (زوال عقل) و حتی دمانس‌های زودرس شده‌اند، بررسی‌ها نشان می‌دهد بیشتر ‌آن‌ها در جوانی و میان‌سالی نگاه وسواس‌گونه به زندگی داشته‌اند، حالا اگر نگوییم رفتار وسواسی اما افکار وسواسی را پشت سر گذاشته‌اند؛ بنابراین عزیزانی که نکته‌سنج، خرده‌گیر و کنترل‌گر هستند، باید از هم‌اکنون تعدیل و تنظیمی در رفتار و رویه زندگی خود داشته باشند. موضوع دیگر آنکه مطالعه حداقل 10 تا 20 دقیقه کتاب به خصوص در قالب رمان و داستان در تقویت حافظه بسیار موثر خواهد بود و این تاثیر وقتی بیشتر می‌شود که آنان بتوانند مطالعات خود را برای فردی بازگو کنند.
در پایان نکته‌ای که من روی آن تاکید ویژه دارم، داشتن فعالیت اجتماعی برای سالمندان است. داشتن ارتباطات بیشتر اجتماعی مخصوصاً با انسان‌های خوب، مثبت اندیش و سالم بسیار مغذی برای بهبود مهارت های شناختی و حیاتی در پیشگیری از بسیاری از مشکلات سالمندی است.
من با پشتوانه علمی اعتقاد دارم که بهترین دوره زندگی انسان، عصر سالمندی است، فقط به شرط آن که درست و سالم پیر شویم. معمولا در دهه‌های قبل زندگی به دلیل درگیری‌ها و مشغله‌های موجود و همچنین اضطراب‌های کنشی و واکنشی شغلی نمی‌توان لذت کافی از زندگی برد، اما دردهه های بالا این فرصت وجود دارد و این بزرگ‌ترین موهبت است.
*و اینکه در دوره سالمندی دقیقا لازم است چه مراقبت‌هایی از خود داشته باشیم؟
مهم است که چکاپ‌های دوره‌ای داشته باشیم تا از بروز بیماری‌های مربوط به سالمندی یا تشدید آنان جلوگیری کنیم. متخصصان سالمندی با انجام آزمایش‌های لازم، کمبودها و نیازهای بدن را بررسی می‌کنند و با توصیه‌های درست در زمینه تغذیه، دارو و فعالیت بدنی، سلامت جسم و روح سالمند را تضمین می‌کنند تا وی به اصطلاح “از پا نیفتد”. نقطه آغاز دومینوی توفانی مشکلات سالمندی به دلیل همین از پا افتادن‌ها است، نقطه‌ای که هم خود فرد و هم اطرافیانش را درگیر و از زندگی ساقط می‌کند.
دیگر آنکه توصیه می‌شود سالمندان به فعالیت‌های شناختی خود اهمیت دهند. امروزه سلامت صرفا در جسم خلاصه نمی‌شود که بتوان با انجام چند آزمایش از آن ارزیابی اولیه ای داشت. سلامت شناختی موضوعی است که باید به آن واقعا بها داد، به این معنا که ما در حوزه حافظه، توجه و تمرکز، یادگیری، قضاوت، محاسبه و مکالمه چه عملکردی داریم و چگونه عمل می‌کنیم. امروزه متخصصین امر همه این موارد را ارزیابی می‌کنند و بر اساس بررسی‌های خود یک شناسنامه سلامت شناختی به سالمند ارائه می‌دهند، بنابراین لازم است افراد بعد از 50 سالگی، سالی یک بار چکاپ سلامت شناختی انجام دهند تا از بروز عارضه‌ای مثل آلزایمر و دمانس جلوگیری یا روند آن را به تعویق بیندازند.
*لطفا بفرمایید در مرحله گذار به سالمندی، سن چقدر معیار محسوب می‌شود؟
نمی‌خواهم با صحبت‌های کلیشه‌ای بگویم که سن در این وادی فقط یک عدد تلقی می‌شود. سن واقعیتی است که ما از زندگی درون رحمی با آن سر و کار داریم و یک شاخص است. باید بپذیریم که گذر زمان، تغییرات مستقیم روی عملکرد ظاهر و باطن و همه ارگان‌ها و سلول‌های بدن ما ایجاد می‌کند. پذیرش این واقعیت، نقطه عطف ماجراست و باعث می‌شود بتوانیم این گذار را بهتر مدیریت کنیم. مشکل زمانی ایجاد می‌شود که افراد در برابر واقعیت بالارفتن سن و تبعات مربوط به آن مقاومت می‌کنند، بنابراین دچار رنجِ عوارض سالخوردگی می‌شوند و از طرفی آنگونه که باید متناسب با سنشان از خود مراقبت نمی‌کنند، اما این مراقبت و گذر زمان به معنای از کارافتادن نیست.
جالب است که بدانید امروزه مرز بین سالمندی و غیرسالمندی با میزان عملکرد و کارکرد بدن تعیین می‌شود. مادامی که بدن فرد خوب کار کند، از نظر ذهنی و جسمی مستقل باشد و از عهده وظایف روزانه‌اش برآید، یک سالمندی ایده‌آل رقم می‌خورد و حتی بسیاری نام سالمندی از این دوره را برمی‌دارند و آن را صرفا مرحله‌ای از مراحل زندگی تعریف می‌کنند تا بار منفی واژه سالمندی را از آن بزدایند؛ حتی اگه فرد هفتاد یا هشتاد سالش باشد.
ما عملاً چندین سن برای سالخوردگی تعریف می‌کنیم، اما توصیه من این است که سنی معیار قرار گیرد که فرد از استقلالِ داشته خود می‌افتد و وابسته می‌شود؛ این وابستگی می‌تواند ذهنی، جسمی یا هردو باشد. برای بسیاری از افراد، پیری با وابستگی ذهنی آغاز می‌شود.این دسته از افراد نام دیگران نزدیک بخود را از یاد می‌برند و بسختی بعدا بیاد میاورند، فراموش می‌کنند که چگونه باید داروی خود را مصرف کنند، که چگونه باید بهداشت فردی را رعایت کنند و همه این فراموشی‌ها، در این مرحله، اشخاص را نیازمند مراقبت می کند و این نقطه آغازین وابستگی است. قبل از این دوره در هر سنی که باشیم، مادامی که بدن خوب کار می‌کند در دوران حداقل پسا جوانی هستیم. هم اکنون در تقسیم‌ بندی‌های سازمان بهداشت جهانی هم اصطلاحی به نام young old”” یا “سالمند جوان” وجود دارد که معمولا تا حدود ۷۵ سالگی و کمی کمتر یا بیشتر به افراد اطلاق می‌شود.
تقاضای من از همه هموطنان و عزیزانم این است که خیلی زود خود را دستمایه آن شعر نکنند که می‌گوید: “سن که رسید به ۵۰ …….”
باید خود را از این تلقین‌های پیری زودهنگام خودساخته رها کرد. ممکن است هفتاد یا هشتاد ساله شوید، اما سن عملکردی خوبی داشته باشید، مستقل باشید. چه بسیار افرادی را سراغ دارم که در سنین بالا، مدیر یک شرکت و موسسه هستند و کار اقتصادی انجام می‌دهند. در توجه به موضوع سن، برخی هم یک نوع تقسیم‌بندی بر اساس سن سلامت و سن شناسنامه‌ای انجام می‌دهند، اما نظر شخصی من این است که روی سن کارکردی تمرکز کنید. افراد ممکن است در دهه‌های پایین‌تر زندگی هم به دلایلی به دیگران وابسته شوند، آنجاست که پیری اصلی کلید می‌خورد، از طرفی بعضی هم در دوره‌های سنی بالاتر کاملا از پسِ کارهای خود برمی‌آیند و استقلال دارند، در این شرایط زود است که خود را در گروه سالمندان بگنجانند. هم اکنون، سازمان بهداشت جهانی، سن ۶۰ و برخی کشورهای پیشرفته، ۶۵ را آغاز بازنشستگی و سالمندی اعلام می‌کنند و البته بعضی در تلاش هستند تا آن را با 70 سال جایگزین کنند، شاید در آینده ای نزدیک آستانه سنی بازنشستگی و سالمندی به 80 برسد . سازمان‌های بیمه‌‌گر در دنیا هم به دلیل بار مالی سازمان یا منافع بیمه‌گری خود، سن 60 یا 65 را اعلام می‌کنند، اما باید بدانید همه این اعداد و ارقام قراردادی است و نباید برای زندگی فردی مان به آن توجه کرد.
*شما در سخنان خود به موضوع سالم پیرشدن اشاره کردید. لطفا بفرمایید دولت‌ها چگونه می‌توانند فضای مناسب را برای سالم پیر شدن افراد جامعه فراهم کنند؟
اکنون در این زمینه الگوهای جامع و کاملی در دنیا وجود دارد که می‌توان از آن بهره برد و البته بحث من فقط تئوریک و نظری نیست. به عنوان کسی که شبانه روز در عرصه سالمندان مشغول به کار و فعالیت هستند، متاسفم که بگویم ما از الگوها و استانداد ها بسیار فاصله داریم.
این دوری نه در بخش انتشارات، پژوهش‌ها، مقالات و کنگره‌های مربوط به گروه سالمندان که در بخش واقعیت‌های اجتماعی خود را نشان می‌دهد. فضای شهری برای حضور سالمندان مناسب نیست و ما حتی حداقل‌های لازم را برای رفت و آمد آنان در اجتماع نداریم. شما چند پارک و فضای سبز و خیابان امن در محله‌ها سراغ دارید که برای افرادی که مجبورند با عصا، واکر و ویلچر حرکت کنند، قابل استفاده باشد؟ من در سخنانم تاکید کردم که سالمندان باید فعالیت بدنی هر روزه داشته باشند. آیا با فضاهای موجود، پیاده روی در محله‌ها برایشان میسر است؟ آیا می‌توانند با امنیت کامل در بوستان‌های اطراف خود قدم بزنند و ساعاتی را با هم سن و سالان خود بگذرانند؟ نامناسب بودن فضای شهری، متاسفانه فعالیت‌های برون خانه ای سالمندان را محدود کرده است. نکته مهم بعدی، عدم دسترسی کافی به غذا، دارو، هوای سالم، مراقبین و پرستاران با مهارت توانبخشی و مراقبت از سالمندان و خدمات درمانی- بهداشتی است. من هم اکنون این دسترسی‌ها را برای دهه آتی کمی دست نیافتنی می‌بینم. متاسفانه سیاست‌های موجود به گونه‌ای است که یعنی وقتی فردی سالمند می‌شود، نه تنها مورد حمایت دولت قرار نمی‌گیرد که مجبور می‌شود بار مالی و فشار اجتماعی بیشتری را تحمل کند. بسیاری از سالمندانی که در مطب و خانه ویزیت می‌کنم، در تامین هزینه‌های اولیه زندگی و درمان خود ناتوان هستند و از این بابت بسیار متاثرم. آنگونه که در شان بزرگان و پیشکسوتانمان است، با آنان رفتار نمی کنیم. الگوهای موفقی برای رفع این مشکلات در جهان وجود دارد که از دهه‌ها پیش این گرفتاری‌ها را حل کرده است. لازم نیست چرخ را از نو بسازیم، بلکه با نگاهی به کشورهای پیشرو در این زمینه و حتی کشورهای اطرافمان در خاورمیانه، مشکلاتمان تا حدودی حل خواهد شد. ما از نظر علمی و داشتن کارشناسان زبده و راهکارهای تخصصی غنی هستیم، اما از آنجایی که موضوع سالمندان در اولویت برنامه ‌های کشوری نیست، مشکلی حل نمی‌شود. شاید اگر مسئولان بحران افزایش تعداد سالمندان و مسائل سالخوردگی(سرنوشت فردای خود) را درک می‌کردند، بینش درست‌تری و تعهد بیشتری برای حل موضوع به دست می‌آوردند. ما اکنون با دو گروه سالمند سر و کار داریم. اقلیتی که به عنوان مدیر و مسئول، مشغول به کار هستند. آنان اغلب به دلیل بهره‌مندی از خدمات و امکانات در رفاه قرار دارند و دسترسی‌ها برایشان مهیا است. شاید آن‌ها می‌توانند بهترین داروهای خارجی را تهیه کنند و هیچ‌گونه‌ای دغده مالی نداشته باشند و این جامعه حدود 12 میلیون نفری را بدرستی درک نکنند. گروه دیگر اما سالمندانی هستند که حتی از پسِ هزینه‌های خرید داروهای ایرانی نیز برنمی‌آیند و بسیار در مضیقه هستند. این گروه تقریبا فراموش شده هستند.
به اعتقاد من دولت‌ها تاکنون فقط به شکل سمبولیک و در قالب برنامه‌های افتتاحیه و صدور بیانیه به موضوع سالخوردگی پرداخته‌اند، اگر چه این اقدامات برای شروع خوب است، اما هرگز جایگزین برنامه سلامت متولیان امر نخواهد شد. دولت ها باید با بکارگیری از ظرفیت و مهارت های بالای آموزشی و اجرایی سالمندان، ضمن افزایش مشارکت اجتماعی از منابع عظیم درآمدی آن نیز بهره مند شوند. همچنین برنامه مدون سلامت با نظارت بر اجرا در زمان تعریف شده ارائه دهند و برج مراقبتی مستمر برای مشکل یابی و رفع چالش های کاهش رضایتمندی از زندگی شهروندان باشند، اما تاکنون نه تنها به این نقش خوب پرداخته نشده که حتی برای بخش‌های غیردولتی که به یاری این جامعه هدف می‌شتابند، مانع‌تراشی هم می‌کنند. همین موانع بسیاری از همکاران ما را در حوزه ارایه خدمات و طبابت سالمندان دلسرد کرده‌است، به طوری که از کار دست کشیده‌اند و برای امرار معاش به امور دیگری روی آورده‌اند.
می‌توان واقعیت‌های موجود در حوزه سالمندان را به صورت مستند و با اعداد و ارقام نشان داد و ساعت‌ها، روزها و حتی هفته‌ها درباره آن با مسئولان کشوری به گفتگو نشست و آنان را متقاعد کرد تا به این حوزه، یعنی آینده خودشان بیشتر توجه داشته باشند. نباید با رها کردن یک مساله، اجازه بزرگ شدن را به آن بدهیم به طوری که به ابربحران تبدیل شود، چرا که در چنین شرایطی دیگر راهکارهای فعلی کارآمد نخواهد بود و از طرفی برای حل این ابربحران دولت مجبور می‌شود هزینه‌های گزافی را صرف کند.
*گاهی اوقات خانواده‌ها، واقعا امکان نگهداری از والدین سالخورده خود را ندارند و از سرای سالمندان استفاده می‌کنند. آیا باید از واژه “سرای سالمندان” ترسید؟
واقعیت این است که شرایط موجود در جامعه به گونه‌ای است که شاید فرزندان با همه عشق و علاقه‌ای که به والدین خود دارند، توان، مهارت کافی و وقت نگهداری از آنان را نداشته باشند. امروزه در کشور ما خانه‌های سالمندان، امکانات و خدمات خوبی به سالخوردگان ارائه می‌دهند. چه خوب است که از سن 50 سالگی به بعد خودمان برای دهه‌های بعدی زندگی‌مان برنامه ریزی کنیم. خودمان این طرح که ممکن است در خانه دوم زندگی کنیم را در نظر داشته باشیم. در این زمینه بررسی‌های لازم را انجام دهیم و از ساکنان خانه دوم بپرسیم که چه حسی از زندگی در این مکان دارند و در سال گذشته چه تغییراتی را حس کرده‌اند، گرچه در دنیای واقعیات مشکل در خانه های اصلی این افراد هم بسیار است. می‌توان قبل از اینکه بین خود و فرزندانمان رودربایستی ایجاد کنیم و به آنان احساس گناه یا بی وفایی و خودسرزنشی دهیم، این گزینه را بررسی کنیم و برای این دوره برنامه ‌ریزی کنیم. سرای سالمندان، بد و ترسناک نیست. به فراخور شرایط و موقعیت خانواده‌ها، به کمک سالمندان می‌آید و از آنان مراقبت می‌کند، فقط باید در انتخاب زمان و مکان مناسب دقت کرد.
زهره گردان