
سالمندان و نقش روابط اجتماعي
سالمندان و نقش روابط اجتماعي
دوره سالمندي با ويژگي ها و خصوصيات خاصي كه دارد يكي از مهم ترين مراحل زندگي انسان به شمار مي رود.
هر فرد براي اينكه اين مرحله حساس را مانند ساير مراحل زندگيش لذت بخش تجربه كند، بايد نسبت به ويژگيهاي آن آگاهي و علم لازم را داشته باشد و به نوعي از قبل براي ورود به اين مرحله برنامه ريزي نمايد . ميزان پذيرش شرايط دوره سالمندي از سوي فرد سالمند اهميت دارد.
مي توان با پذيرش نقش هاي جديد، اين دوره را به دوره اي نسبتاً فعال و رضايت بخش بدل كرد . همانطوري كه واضح و مشخص است سلامتي شامل ابعاد متعددي است كه سلامت جسمي، رواني و اجتماعي را در همه زواياي زندگي در بر مي گيرد.
درجه عملكرد اعضاء جامعه ميزان سلامت اجتماعي افراد را نشان مي دهد و اين عملكرد در سنين مختلف به عوامل متفاوتي بستگي دارد و هر فرد به نوبه خود مي تواند نقش موثر را در اين ارتباط داشته باشد. در خصوص سالمندي آميزه اي از موفقيت ها و شكست ها، سالهاي پاياني عمر را مشخص مي كند. بايد به اين نكته توجه داشت كه چگونه عوامل مختلف در طول زندگي به سلامت جسمي و رواني در اواخر عمر كمك كرده اند؟ اين عوامل مي تواند قابل كنترل يا غير قابل كنترل باشند.
معمولاً عوامل قابل كنترل مواردي از قبيل عادت هاي مربوط به سلامتي، راهبردهاي كنار آمدن، ثبات زناشويي و سالهاي تحصيلات مي باشند و از عوامل غير قابل كنترل مي توان از جايگاه اجتماعي – اقتصادي والدين، صميميت خانوادگي در كودكي، سلامت جسماني اوليه و عمر طولاني اعضاي خانواده نام برد. اين عوامل در پيش بيني دوران سالخوردگي شاد و فعال مهم هستند.
موقعيت هاي اجتماعي كه به سالخوردگان امكان اداره كردن تغييرات زندگي را به نحو موثر مي دهند، به پيري موفقيت آميز كمك مي كند. سالمندان به مراقبت بهداشتي مناسب، مسكن امن و خدمات اجتماعي نياز دارند. با اين حال به خاطر بودجه ناكافي و مشكلات موجود، نيازهاي بسياري از آنان برآورده نمي شود.
تاكيد بيشتر بر يادگيري در طول عمر براي همه سنين، به افراد كمك خواهد كرد تا مهارتهاي خود را در حاليكه مسن تر مي شوند، حفظ كرده و حتي افزايش دهند. سالخوردگان موفق كساني هستند كه رشد، شادابي و تلاش آنها بر ضعف هاي جسماني، شناختي و اجتماعي غلبه مي كند .
ضعفهاي جسماني و بيماري هاي مزمن مي توانند به احساس فقدان كنترل شخصي منجر شوند كه عامل مهمي در سلامت رواني سالخوردگان است. به علاوه، بيماري جسماني كه به ناتواني منجر مي شود، از جمله قوي ترين عوامل خطر براي افسردگي اواخر عمر است.
گرچه تعداد سالخوردگان افسرده از جوانان و ميانسالان افسرده كمتر است، اما با افزايش ناتواني جسماني و انزواي اجتماعي متعاقب آن، احساس عميق نااميدي بيشتر مي شود.
رابطه بين مشكلات سلامت جسماني و رواني مي تواند تبديل به چرخه اي معيوب شود كه هريك ديگري را تشديد مي كند، گاهي، تحليل رفتن سريع يك سالخورده بيمار، نتيجه ياس و نوميدي و “دست كشيدن از تلاش” است .
حمايت اجتماعي و تعامل اجتماعي همانند ساير دوره هاي زندگي،در اواخر بزرگسالي، حمايت اجتماعي كماكان استرس را كاهش مي دهد و از اين رو سلامت جسماني و رواني را تقويت مي كند.
وجود حمايت اجتماعي، شانس زندگي طولاني تر را بيشتر مي كند. معمولاً سالخوردگان از اعضاي خانواده كمك غير رسمي دريافت مي كنند؛ ابتدا از همسرشان، اما اگر همسر نداشته باشند، از فرزندان و بعد از خواهر و برادرها، اگر اين افراد در دسترس نباشند، خويشاوندان ديگر و دوستان ممكن است پا پيش بگذارند .
با اين حال، خيلي از سالخوردگان براي استقلال به قدري ارزش قايل هستند كه از افراد نزديك به خود كمك زيادي نمي خواهند مگر اينكه بتوانند آن را جبران كنند در صورتي كه كمك بيش از اندازه باشد يا نتوان آن را جبران كرد، اغلب به ناراحتي رواني منجر مي شود. شايد به همين دليل، فرزندان بزرگسال بيش از آنچه كه والدين سالخورده آنها توقع دارند خود را ملزم به كمك كردن به آنها مي دانند.
كمك رسمي، مانند كمك كننده مزدبگير يا خدماتي كه توسط سازمان ها ارائه مي شوند، به عنوان مكملي براي كمك غير رسمي، نه تنها بار پرستاري را سبك مي كند بلكه نمي گذارد سالخوردگان احساس كنند كه بيش از حد به خويشاوندان نزديك خود وابسته هستند .
هنگامي كه مي خواهيم در امور سالخوردگان دخالت كنيم، بايد از خود بپرسيم چه نوع كمكي را در اختيار آنها قرار مي دهيم؟ كمكي كه سالخوردگان نمي خواهند يا به آن نياز ندارند يا ضعف آنها را بيش از حد بزرگ مي كند، سلامت رواني آنها را تضعيف مي كند. اين نوع كمك موجب كاهش كيفيت زندگي سالخوردگان مي شود. اين يافته ها روشن مي كنند كه چرا ادراك كمك اجتماعي (احساس سالخوردگان در مورد اينكه مي توانند به هنگام نياز روي خانواده و دوستان حساب كنند) با نگرش مثبت سالخوردگاني كه ناتواني هايي دارند، ارتباط دارد.
افراد بسياري حتي بعد از بازنشستگي، جنبه هايي از شغل خود را حفظ مي كنند؛ سايرين نقش هاي جديد و خشنود كننده اي را در جوامع خود تشكيل مي دهند. در جوامع قبيله اي و روستايي، اغلب سالخوردگان، مانند گذشته جايگاه اجتماعي مهمي را در اختيار دارند.
بنابراين، كناره گيري سالخوردگان، بيانگر ترجيح خود آنها نيست بلكه ناتواني دنياي اجتماعي را در تامين كردن فرصت هايي براي مشغوليت آنها نشان مي دهد. هر چه سالخوردگان فرصت هاي اجتماعي بيشتري داشته باشند، اعتقاد راسخ تري خواهند داشت به اينكه مي توانند تجربيات اجتماعي ارزشمندي را براي خودشان به وجود آورند .
در اغلب موارد شبكه هاي اجتماعي يك سالمند مانند دوستان و اعضاي خانواده و همچنين علايق فردي او در زمينه هاي شغلي و اجتماعي مانند قبل است،.حتي بعد از يك تغيير (مثل بازنشستگي)، سالخوردگان معمولاً انتخاب هايي مي كنند كه تداوم مسير قبلي زندگي آنها بوده و به فعاليت هاي تازه اما در زمينه هاي آشنا مي پردازند.
براي مثال، مدير بازنشسته يك كتابفروشي كودكان، براي ساختن يك كتابخانه كودكان و اهدا كردن آن به پرورشگاه ، با دوستان خود همكاري ميكند شركت كردن در فعاليت هاي آشنا با افراد آشنا، تمرين مكرري را تامين مي كند كه به حفظ عملكرد جسماني و شناختي كمك كرده و عزت نفس و مهارت را بالا مي برد و هويت را تاييد مي كند ادامه دادن روابط با دوام و صميمانه، احساس آرامش، لذت و شبكه حمايت اجتماعي را تامين مي كند.
در سن پيري، تماس با خانواده و دوستان قديمي تا 80 الي 90 سالگي ادامه مي يابد و بعد به تدريج به نفع تعداد كمي روابط بسيار صميمي، كاهش مي يابد و محدود ميشود براي سالخوردگاني كه يك عمر مشغول گردآوري اطلاعات بوده اند، وظيفه گردآوري اطلاعات اهميت كمتري پيدا مي كند.
ضمن اينكه سالخوردگان براي تاييد خويشتن، نزديك شدن به افرادي كه آنها را نمي شناسند، مخاطره آميز مي دانند. پندارهاي قالبي درباره پيري، احتمال دريافت پاسخ ترحم آميز، خصمانه، و بي تفاوت را افزايش مي دهند
به طور عمده تعامل كردن با خويشاوندان و دوستان، در حفظ تعادل هيجاني سالخوردگان نقش بسزايي دارد. سالخوردگان در اين روابط صميمي، با آگاهي از هيجانات خود براي برقرار كردن هماهنگي در ارتباط استفاده مي كنند . موقعيت هاي فيزيكي و اجتماعي كه سالخوردگان در آن زندگي مي كنند بر تجربيات اجتماعي آنها و در نتيجه، بر رشد و سازگاري آنها تأثير مي گذارند.
محله ها، و مسكن از اين نظر كه تا چه اندازه اي ساكنان سالخورده را قادر مي سازند كه نيازهاي اجتماعي خود را برآورده كنند، تفاوت دارند سالخوردگان ساكن در شهرهاي كوچك و مناطق روستايي به وسيله تعامل كردن بيشتر با همسايگان و دوستان، فاصله از اعضاي خانواده و خدمات اجتماعي را جبران مي كنند.
جنبه هاي مثبت جوامع كوچك، مانند ثبات ساكنان و ارزش ها و سبك هاي زندگي مشترك آنها، روابط اجتماعي مسرت بخش را تقويت مي كنند . سالخوردگان روستايي و شهري مي گويند وقتي كه شهروندان سالخورده در همسايگي آنها زندگي مي كنند و به عنوان مصاحبان همفكر در دسترس آنها قرار دارند، از زندگي خود بيشتر لذت مي برند.
در صورتي كه همسايگان و دوستان اين حمايت اجتماعي را تامين كنند، حضور اعضاي خانواده اهميت كمتري دارد. اين به معني آن نيست كه همسايگان جاي روابط خانوادگي را مي گيرند، بلكه سا لخوردگان تا وقتي كه فرزندان و ساير خويشاوندان آنها ديدارهاي گاه و بيگاه را ترتيب دهند، خشنود هستند .
زوج هاي سالخورده در مقايسه با زوج هاي جوان تر، كمتر اختلاف نظر دارند و اختلافات خود را به صورت سازنده تري حل مي كنند. حتي سالخوردگان در زندگي هاي زناشويي ناخشنود، كمتر احتمال دارد كه اجازه دهند اختلاف نظر آنها تشديد شود و به ابراز خشم و رنجش بينجامد.
سالخوردگان، روابط زناشويي خود را مانند روابط ديگر، طوري شكل ميدهند كه تا حد امكان لذتبخش و به دور از استرس باشد . روابط دوستي : زماني كه مسئوليت هاي خانوادگي و فشارهاي شغلي كاهش مي يابند، روابط دوستي اهميت بيشتري پيدا مي كنند. داشتن چند دوست، قوياً سلامت رواني را در سالخوردگان پيش بيني مي كند. سالخوردگان مي گويند با دوستان خود بيشتر از اعضاي خانواده تجربيات خوشايند دارند، تا اندازه اي به اين علت كه آنها با دوستان خود، فعاليت هاي لذت بخش و اوقات فراغت مشتركي دارند.
وقتي از سالخوردگان مي خواهند روابط دوستي صميمانه خود را توصيف كنند، پاسخ هاي آنها تمايلات مشترك، احساس تعلق پذيري، و فرصت هايي براي درميان گذاشتن اسرار را آشكار مي سازد و به مرور زمان اين روابط را محكم تر مي كند. دوستان اواخر عمر آنها را در برابر قضاوت هاي منفي ديگران درباره توانايي ها و ارزش هاي آنها به عنوان يك انسان كه اغلب حاصل پندارهاي قالبي پيري هستند، محافظت مي كنند . تعامل بين دوستان مي تواند سالخوردگاني را كه قادر نيستند زياد بيرون بروند، در كنار رويدادهاي دنياي بزرگتر نگه دارد. دوستان مي توانند تجربياتي را به وجود آورند كه سالخوردگان شايد به تنهايي قادر به ايجاد آنها نباشند.
سالخوردگاني كه ضعف سلامتي دارند و از طريق تماس تلفني و رو در رو رابطه خود را با دوستان خود حفظ مي كنند، از سلامت رواني بهتري برخوردارند. همين طور، وقتي كه خويشاوندان نزديك مي ميرند، دوستان مي توانند با حمايت اجتماعي، فقدان آنها را جبران كنند . سالخوردگان داراي نوه هاي بزرگسال و نبيره، از شبكه حمايتي گسترده اي برخوردار مي شوند. محبت پدر بزرگ، مادر بزرگ به نوه هاي بزرگسال آنها با افزايش سن عميق تر مي شوند و معمولاً از صميمتي كه نوه ها نسبت به پدر بزرگ و مادر بزرگ ها ابراز مي كنند، فراتر مي رود. هنگامي كه پدر بزرگ و مادربزرگ ها با نوه هاي خود هستند، غالباً اطلاعاتي را به آنها منتقل مي كنند و به فعاليت هاي مرتبط با ميراث فرهنگي خانواده مي پردازند. داستان هايي را درباره دوران گذشته نقل مي كنند و درباره سنت ها و آداب خانواده بحث مي كنند. نوه ها در ده يا بيست سال آخر عمر به طور فزاينده اي منبع عاطفي مهمي براي سالخوردگان مي شوند . سالخوردگان موفق كساني هستند كه رشد، شادابي، و تلاش آنها بر ضعف هاي جسماني، شناختي و اجتماعي غلبه مي كنند. پژوهشگران مي خواهند درباره خصوصيات و رشد آنها بيشتر بداند تا بتوانند به سالخوردگان بيشتر كمك كنند كه خوب پير شوند . از آنجاييكه ادامه فعاليت هاي اجتماعي در سنين سالمندي گام مهمي است در جهت حفظ سلامت رواني و اجتناب از افسردگي ، توصيه مي گردد فرد سالمند شبكه هاي اجتماعي قويتر را توسعه داده و سياستگذاري هاي دولتها نيز در اين راستا تعريف و هدايت شود. لذا لزوم ايجاد بستري مناسب به اين منظور بيش از پيش در جوامع امروزي ضروري و حياتي بنظر مي رسد. از جمله فعاليتهاي اجتماعي كه جهت سالمندان ميتوان سياست گذاري و اجرا شود، تقويت حس يادگيري مطالب جديد بخصوص در مورد آگاهي يافتن از مشكلات دوره سالمندي و راه حل هاي موثر است. بنابراين به منظور تامين مولفه هاي سالمندي موفق، برخي كشورها مانند فرانسه، انگليس، استراليا، چين، هندوستان و …. اقدام به تاسيس دانشكده اي تحت عنوان u3A يا دانشگاه نسل سوم بعنوان مجموعه آموزشي جهت سالمندان نمودند كه با توجه به مليت و وضعيت دموگرافيت منطقه، نام دانشگاه، محتواي آموزشي و شرايط پذيرش افراد جهت شركت در كلاسها، سبك ارائه خدمت و روشهاي تدريس متفاوت مي باشد . هم اكنون در سراسر دنيا تعداد زيادي دانشگاه جهت سالمندان وجود دارد كه دروس علوم انساني، تاريخ، ادبيات، موزيك، فلسفه، رونشناسي و كامپيوتر را ارائه مي دهند. علاوه بر اين بازديد از موزه ها و كارخانجات نيز جزئي از برنامه آموزشي آنها مي باشد . با توجه به تجربه موفق كشورهايي كه چنين دانشگاه هايي تاسيس نموده اند و عدم وجود چنين تجربه اي در كشور ما و كم رنگ بودن نقش سالمندان در فعاليتهاي اجتماعي، معاونت بهداشتي دانشگاه علوم پزشكي زاهدان تصميم گرفت تا راه اندازي دانشكده سالمندان در شهرستان زاهدان را طراحي و اجرا نمايد . جهت سيلابس هاي درسي و واحدهاي پيشنهادي گروهي از كارشناسان و صاحب نظران دانشگاه تصميم گيري نمودند و بالاخره پس از طي مراحل اداري و علمي و ثبت نام از افراد بالاي 50 سال با داشتن حداقل ديپلم، اولين دوره اين دانشگاه از تاريخ /1/26 91 بصورت دوره هاي يكماهه شروع و ادامه دارد تعداد ساعات عملي دوره 24 ساعت و ساعات تئوري، 41 ساعت برنامه ريزي گرديد، جهت ساعات عملي بازديدهاي علمي– سياحتي از مراكز و اماكني كه از قبل هماهنگي شده بود، در نظر گرفته شد، بازخوردي كه اين دوره براي دانشجويان سالمند داشت اغلب بسيار خوب و ارزنده ارزيابي گرديد به طوري كه در مجموعه اي كه بعنوان گزارش عملكرد اين دانشگاه تدوين شده است انعكاس نظرات دانشجويان بوضوح آمده است.
0 دیدگاه